کمی شعر..کمی دلنوشته...بازسازی رویای شیرین من

تیرهوایی بی خطر 

تو 

آسمان را کشتی ! 

 

 روز به سختی از زیر در

از سوراخ کلیدها به درون آمد

اگر دست من بود

به خورشید مرخصی می دادم

به شب اضافه کار !

سیگاری روشن می کردم و

با دود

             از هواکش کافه بیرون می رفتم...

 

از گروس عبدالمالکیان....




دوشنبه 91/6/27 10:51 عصر |- سروش -| نظرات ()

ϰ-†нêmê§