کمی شعر..کمی دلنوشته...بازسازی رویای شیرین من

 

کنار من که قدم می‌زنی هوا خوب است

پر از پریدنم و جای زخم‌ها خوب است

 

برای حک شدن عشق در خیابان‌ها

به جا گذاشتن چند رد پا خوب است

 

قدم بزن پُرم از حس «درکنار تویی»

قدم بزن پُرم از حس اینکه «ما» خوب است

 

نخند حرف دلم را نمی‌شود بزنم

خیال می‌کنم این‌جور جمله‌ها خوب است

 

بگیر دست مرا بشکن‌ام بپیچان‌ام

دو تکه‌ام کن و آتش بزن، بلا خوب است

 

به هر کجا که مرا می‌بری نمی‌گویم

کجا بد است کجا دور یا کجا خوب است

 

به من بگو تو، بگو هی، به من بگو صالح

نگو: «تو» بی‌ادبی می‌شود «شما» خوب است!»

 

تو تکیه کلام منی و شاعر تو

همیشه نام تورا ثبت کرده با خوب است

 

و بیت بیت سفر کرده از هرآنچه بد است

به اتفاق تو او هم رسیده تا خوب است

 

قدم بزن صحرا فکر می کند باران

دوباره یاد زمین کرده و خدا خوب است

 

 

از صالح سجادی..


پنج شنبه 91/5/12 1:5 عصر |- سروش -| نظرات ()

ϰ-†нêmê§